چنانچه ایـن حکـم بار دیگر مورد بازخوانی قرار گیرد متوجه خواهیم شد که مبنای تشکیل این هیأت بند 7 اصل 110 قانون اساسی است که در آنجا تنظیم روابط و حل اختلاف قوا جزو وظایف رهبری عنوان شده است. درواقع ایشان استفاده بهینهای از ظرفیت قانون اساسی برای تحقق این وظیفه انجام داده و یک نهاد مشورتی تشکیــل دادند، با این حال تنظیم روابط قوا و حل اختلاف در نهایت وظیفه رهبری است و ایشان تصمیم نهایی را اتخاذ خواهند کرد، نه هیأت.
نکته دیگر اینکه از طریق وجود این هیأت و تنظیم اساسنامه و آییننامههای اجرایی آن و استقرار دبیرخانه میتوان در مسائل مربوط به قوا کار کارشناسی بسیار خوب و گستردهای انجام داد که گزارش آن در اختیار رهبری قرار خواهد گرفت.
همچنین نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که در حکم مقام معظمرهبری مدت مسئولیت اعضا در این هیأت مشخص شده و این مدت یک دوره 5ساله قید شده است.
دورهای بودن و زماندار بودن فعالیت هیأت گویای این مطلب است که این هیأت نیازمند بررسی و کار کارشناسی گستردهای است و تنها برای مقطع کنونی تشکیل نشده و اختصاصا ناظر به ارتباطات قوه مقننه و مجریه در شرایط حاضر نیست. از اینجا مشخص میشود شائبهای که درخصوص ارتباط تشکیل این هیأت با بالاگرفتن اختلاف قوا مطرح است، نمیتواند مبنای منطقی داشته باشد.
نکته دیگری که در اینجا قابل ذکر است اینکه وجود این هیأت هیچ مغایرتی با وظایف و اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام که در اصل 112 قانون اساسی ذکر شده است و نیز بندهای یک و 8 اصل 110 قانون اساسی درخصوص ارائه نظر مشورتی به رهبری در مورد تدوین سیاستهای کلی نظام و حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست، ندارد بلکه سازوکاری است که براساس استفاده برتر از ظرفیتهای قانون اساسی و در راستای انجام کار کارشناسی بیشتر انجام شده است.
همچنین تشکیل این هیأت نشان میدهد که قانون اساسی دارای ظرفیتهای بسیار زیادی است که اجرایی کردن این ظرفیتها میتواند در پیشبرد امور و حرکت به سمت پیشرفت و عدالت یاریرسان نظام باشد.
گاهی اختلافاتی میان برخی قوا وجود داشته که طبیعی است و ناشی از دامنه قانونگذاری و وظایف اجرایی است، که گاه با هم تداخل دارند.
طبق اصل60 قانون اساسی، کارهای اجرایی برعهده قوه مجریه است و طبق اصل 72 این قانون قانونگذاری بر عهده قوه مقننه است.
حال سؤال این است که آیا مجلس میتواند در امور جزئی و اجرایی هم وارد قانونگذاری شود یا نه؟! ممکن است این موضوع باعث اختلاف میان قوه مجریه و مقننه شود. این هیأت میتواند با مشخص کردن ضوابط و معیارهای قانونگذاری و اجرایی و ارائه این ضوابط و معیارها به رهبری در تنظیم روابط قوه مقننه و مجریه با استفاده از ظرفیتهای قانون اساسی مؤثر باشد. از این دست مسائلی که ورود شورا میتواند منجر به بازتعریف و تنظیم بهتر روابط میان قوا شود بسیار است.
در واقع تشکیل این هیأت نه تفسیر قانون اساسی است و نه تغییر آن و در چارچوب وظایف و اختیارات رهبری صورت گرفته است و نه فراتر از آن؛ اتفاقا این یک اقدام عملی است در جهت اینکه اختلافات میان قوا در چارچوب قانون اساسی حل و فصل شود و از این حیث یک ابتکارعمل مؤثر و سازنده در این مقطع زمانی است که نشان میدهد نظام جمهوری اسلامی در چارچوب ولایتفقیه و قانون اساسی هرگز با بنبست در اداره کشور و حل معضلات روبهرو نخواهد شد. همچنین ترکیبی که برای این هیأت انتخاب شده چه به لحاظ فقهی، حقوقی، سیاسی و مدیریتی و اشراف بر مسائل کلان حکومتی ترکیب بسیار خوب و جامع الاطرافی است و این خصوصیات در همه اعضای هیأت و بالاخص حضرت آیتالله هاشمی شاهرودی برجسته و نمایان است.
* عضو مجلس خبرگان و رئیس مرکز مطالعات راهبردی جامعه مدرسین